نوشته شده در تاريخ جمعه 18 فروردين 1391برچسب:عاشقانه, توسط ashkan khosravi |

زندگى به من آموخت

چگونه اشک بریزم ولى اشک نیاموخت چگونه زندگى کنم.

.

.

.

میشه پروانه بود و به هر گلی نشست

اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست . . .

.

.

.

تکرار شو شاید ما سهم هم باشیم

شاید به جرم عشق ما متهم باشیم

باز در حضور تو آشفته خویشم

در سفره عشقت درویش درویشم. . .

.

.

.

واقعیت است جاذبه تو

از بس جذابی

می خواهم تو را به نیوتن ثابت کنم . . . !

.

.

.

دلم غرق تماشا بود، رفتی / میان اشک و آه و دود رفتی

کنار حسرتی دیرینه ماندم / بهار من، گل من، زود رفتی . . .

.

.

.

من و یاد تو و یک سینه تنگ

شبی تار و سه‌تاری خسته آهنگ

کمی با چشمهایم مهربان باش

مزن ای دوست بر آیینه‌ات سنگ . . .

.

.

.

خوش به حال آنکه قلبش مال توست

حال و روزش هر نفس، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی

آرزوهایش همه آمال توست

.

.

.

رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت … نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه . . .

.

.

.

گرچه آلوده ی دنیای فریبم اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم ،

دل من عاطفه را می فهمد ، با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم . . .

.

.

.

بجز دستت ندارم یار دیگر / بجز آیینه بازی کار دیگر

چو بستی چشم را آیینه بشکست / نگاهم کن فقط یک بار دیگر . . .

.

.

.

خنده های تـــو

آرزوهـــای مـن انـد

بخــند

تا برآورده شوند  . . .

.

.

.

نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت / باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی . . .

.

.

.

اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم

شب و روز از جدایی می‌سرودیم / من و تو وصله‌ای ناجور بودیم . . .

.

.

.

گفتم به گل زرد چرا رنگ منی ، افسرده و دلتنگ چرا مثل منی

من عاشق اویم که رنگم شده زرد ، تو عاشق کیستی که هم رنگ منی . . .

.

.

.

آب و هوای دلم آنقدر بارانیست

که رخت های دلتنگی ام را

مجالی برای خشک شدن نیست

اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است . . .

.

.

.

حـالا کـه میـخـواهـی بـروی  لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار  …

دلـم را فـرستــاده ام دنبـالِ نخــود سیـــاه . . .

.

.

.

مبادا مثل برگی زرد باشیم / رفیق مردم بی درد باشیم

مزن بر عاشقان از پشت خنجر / بیا ای دل همیشه مرد باشیم . . .

.

.

.

شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد

ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .

.

.

.

من و باران، من و دریا، من و تو / من و شب‌بو، من و فردا، من و تو

دوباره عاشقی را می‌سراییم / من و مجنون، من و لیلا، من و تو . . .

.

.

.

به بند دلت میاویز

رخت خاطره ام را

گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند . . .

.

.

.

دلم باغی پر از ریحان و گل بود / به روی رود عشقت مثل پل بود

نگاهم کردی و ویران شد این دل / مگر چشم تو از قوم مغول بود؟

.

.

.

همیشه می گفتند ترک عادت موجب مرض است

اما اینبار موجب مرگ میشود ترک عادتِ با تو بودن . . .

.

.

.

به باغم یاسمن بودی چه می‌شد؟ / عروس این چمن بودی چه می‌شد؟

چرا چون باد رفتی از کنارم؟ / همیشه مال من بودی چه می‌شد . . . ؟

.

.

.

رها کردی چرا دست دلم را؟ / به خاک و خون کشیدی حاصلم را

مرا تو می‌کشی صدبار در روز / ولی من دوست دارم قاتلم را . . .

.

.

.

سراسر خواب من کابوس، کابوس / ندارم در شبم فانوس، فانوس

به دل آمد بگویم من تو را دوست  / ولی لب وا نشد، افسوس، افسوس . . .

.

.

.

عشق یعنی پاک بودن در فساد / آب ماندن در دمای انجماد . . .

.

.

.

در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت

تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت . . .

.

.

.

کل اسم های تو موبایلم رو به اسم تو تغییر دادم

حالا هرروز بهم زنگ میزنی

یکبار هم نه ، چند بار ، تازه تغییر صداهم میدی

من که میدونم تو هم دلت تنگ منه  . . .

.

.

.

همیشه در ریاضیات ضعیف بودم

سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من بعلاوه ی تو ، شد فقط من  . . .

.

.

.

تو که با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟

مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟

.

.

.

با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی !

.

.

.

باران که می بارد همه چیز تازه می شود

حتی داغ نبودنِ تو . . .

.

.

.

اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست

فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست . . .

 

.

.

.

قدِ تو به عشق نمیرسید

غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد ، اما باز هم نرسید . . .

.

.

.

گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را

گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن

گـفـت:فــقـط مــن ؟

گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .

.

.

.

دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد

مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد . . .

.

.

.

رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد . . .

.

.

.

دلم درد می کند

انگار

خام بودند

خیال هایی که به خوردم داده بودی  . . .

.

.

.

یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم . . . ؟

.

.

.

امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری ، که آدم نه خودش میداند دردش چیست

و نه هیچ کس دیگر ، فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود ، دلش آغوش گرم میخواهد .

.

.

.

نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستجویت برخیزم

تو تمام گمشده ی منی . . .

.

.

.

شاید با هم بودن سخت تکرار شود

اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد . . . .

.

.

.

بی سر و پایم سر وپایم توباش

مانده ی راهم ره و هادی تو باش

گر برهند عالم و آدم ز من

آبر و عزّت و جاهم تو باش . . .

.

.

.

در دلم حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد

و چه اندوه عجیبی ست که در خلوت دل

یاد یک دوست نباشد که تو را غرق تماشا سازد . . .

.

.

.

قلبم تهی ز شوق و رنگ / قلبم را جنگ آب و نهنگ

قلبم تباه ز تاریکی و ننگ / قلبم مرده درآغوش سنگ . . .

.

.

.

پاهایم را که درون آب می زنم، ماهی ها جمع می شوند

شاید این ها هم فهمیده اند / عمری “طعمه روزگار”بوده ام . . .

.

.

.

بی تو اما  نظرات شما عزیزان:



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.